سلام به تمامی دوستان عزیز
قبل از هر چیز آغاز سال تحصیلی جدید رو به همگی شما تبریک عرض می کنم .
همه ما در طول زندگی پربارمون بهترین لحظات و خاطراتمون را در مدرسه و دانشگاه رقم می زنیم. یاد روز اولی که به مدرسه رفتم به خیر . اول مهر بود و مامان دستم رو گرفت و رفتیم مدرسه . اون سال ، فاطمه و افسانه هم سال اولی بودند و در طول مسیر مدرسه هیچ غربت و تنهایی رو احساس نمی کردم . اما وقتی سر صف من رو در کلاس جداگانه ای قرار دادند نزدیک بود سکته کنم . آروم وارد کلاس شدم و در نیمکت جلویی نشستم . اولین روزی بود که هیچ دوستی برای بازی نداشتم . مامان که اومد دنبالم ازش خواستم که دیگه من رو مدرسه نیاره چون به درد نمی خوره . هر کاری می کرد نمی تونست من رو قانع کنه . حتی کتاب های درسی مون هم برام جذابیت نداشت چون من از 5 سالگی خواندن و نوشتن بلد بودم . به مامان میگفتم این ها رو بلدم و دوست ندارم درس بخونم . گذشت تا اینکه فرداش با نسیم و تهمینه آشنا شدم . حالا چیزی نزدیک 20 سال از اولین روز ورود به مدرسه ام میگذره و من همچنان مثل کودکی باز مشتاق اول مهرم . اول مهر برای من یاد آور خاطرات قشنگیه .
از جلو نظام = الله اکبر
خبردار = جانم فدای رهبر
دیدن ناخن سر صف
انتخاب بهداشتیار برای دیدن لیوان و دستمال بچه ها
کلاس سوم دبستان یه شعر اجرا کردیم و در منطقه برنده شدیم و رفتیم آن را در دبیرستان بغل مدرسه مان اجرا کردیم . اون روز دلیل خنده بی امان بچه ها رو نمی دونستم اما وقتی که بزرگ شدم و فکر کردم خودم بیشتر خندیدم. شعر رو براتون می نویسم . البته می دونم که بارها و بارها از تلویزیون پخش شده ، میشه و خواهد شد . راستی در این شعر من نقش مسواک رو ایفا می کردم و تک خوان هم بودم .
گروه شعر :وای وای وای دندونم به لب رسیده جونم - آخ آخ آخ دندونم به لب رسیده جونم چیکار کنم خدایا
مسواک : دردت رو من می دونم
گروه شعر : چیکار کنم خدایا
دردت رو من می دونم فقط من
کی هستی تو ؟ مسواکم ، خوب و تمیز و پاکم برای کرم دندون دشمن سینه چاکم
مسواکم و مسواکم خوب و تمیز و پاکم برای کرم دندون دشمن سینه چاکم
هر چقدر فکر کردم بقیش یادم نیومد یادش بخیر چقدر بابت این شعر جایزه بردیم . بعدش مراسم جشن تکلیفمون بود . مامانم اون روز نیومد چون کار واجبی پیش اومده بود به جاش خاله مریم اومد . حیف که از اون جشن به یاد ماندنی هیچ فیلمی ندارم . تنها عکس هاش برام به یادگار مونده .
بعدش هم که وارد دوران راهنمایی شدیم . چه دورانی بود . من و پریسا و آزاده و شفیعه . با آزاده سال دوم یه مشکل کوچیکی پیدا کردم و با هم قهر کردیم . تا سال گذشته میدیدمش اما الان یک سالی است که ازش دیگه خبر ندارم . دوست دارم ببینمش و باهاش صحبت کنم و به روزگار کودکی بخندیم . شفیعه رفیق فابریک من از کودکی تا به امروزه . سال سوم راهنمایی به خاطر فوت مادرش مجبور شد ترک تحصیل کنه و ازدواج کرد . سال قبل خود شفیعه یه سال اولی به اسم هانیه داشت .
عدش هم که وارد دبیرستان شدم . بهترین خاطرات دوران تحصیلم رو در دبیرستان دارم . البته قبل از هر چیز برای شادی روح آقای اسفندیاری و خانمش (بابای مدرسمون) صلواتی بفرستید . ما تو مدرسمون یه حسینیه داشتیم . مدرسه ای عالی و نامبر وان . در اون سال ها قهرمان بسکتبال و شطرنج منطقه شدم . البته یکی گروهی و دیگری تکی . سال اول در جشنواره خوارزمی شرکت کردم اما طرحم در همون مرحله مقدماتی حذف شد . پیش دانشگاهی هم زمان رقابت تنگاتنگ برای پشت سر گذاشتن غول کنکور بود . همجواری با بیت رهبری نعمتی بود که در طول تحصیل در مرکز پیش دانشگاهی .... نصیبم شده بود .
و بعد دانشگاه . بیشتر از درس ، همه هواسشون به همه جا هست .گفتن سزا و به جا نیست . چون بهتر از من می دونید .
اما می خوام امروز برای اولین بار به پرسش مهر پاسخ دهم .
اگر شما رییس جمهور ایران بودید چه میکردید ؟
آقا اجازه ، اگه من رییس جمهور بودم این امکان رو فراهم می کردم تا همه بتونن 3000 میلیارد ، 3000 میلیارد به جیب بزنند . اگه من رییس جمهور بودم برای شادی دل مردم ، هییت دولت رو می فرستادم به سفر و در یک مراسم مهم و یک قرارداد خیلی مهمتر حکم عزل وزیرم رو میدادم تا دور هم بخندیم . اگه من رییس جمهور بودم برای کاندیدا شدن مسئول دفترم که مورد تایید همه هست تمام تلاشم رو میکردم . اگه من رییس جمهور بودم سمت خونه مادر زن و مادر شوهر و خونه عمو و دایی هم به میادین میوه تره بار می رفتم تا اونا هم مثل دم در خونه ای خودمون ارزون بدن . اگه من رییس جمهور بودم برای اینکه به کشورهای دیگه ضد حال بزنم در سازمان ملل در حین سخنرانی همه بیرون می رفتم . اگه من رییس جمهور بودم ...
آقای دکتر محمود احمدی نژاد ، رییس جمهور عزیز کشورم ایران ، جواب این سوال سخت است . به نظر من ریاست جمهوری مثل پیامبری است . البته کفر نمی گم ها . همون جور که هر پیامبری پیامبر پیشین و پسین خود رو تایید می کرد در عالم سیاست هم اینگونه باید باشه . آقای رییس جمهور در زمان ریاست جمهوری شما تحولات عظیمی در کشور به وقوع پیوست . مثل هسته ای شدن مملکت . پیبشرفت در بسیاری از علوم . اما باید باور کرد که بذر این کارها در زمان های گذشته پاشیده شده بود . شما هم قراره همین کار رو بکنید . شما هدفمند کردن یارانه ای رو اجرا کردید که قرار بود سالیان گذشته اجرا بشه . در عالم پیامبری هم به همین صورته . بعضی وقت ها پیامبران به خاطر مقتضیات زمان نمی تونستند که تمام فرامین الهی رو به مخلوقات خدا آموزش بدن و یا پیاده کنند . در جامعه هم همینطوره . آقای دکتر ، اگه من رییس جمهور بودم هیچ وقت یک تکه کاغذ به دست نمی گرفتم و همش نمی گفتم بگم بگم . اگه من رییس جمهور بودم ، مقابل حکم رهبرم پافشاری نمی کردم و مسئول دفترم رو در همه امور دخیل نمی کردم . اگه من رییس جمهور بودم کاری می کردم که زیر بنایی باشه . آقای رییس جمهور یادتون اتوبان نواب کی و توسط کدوم شهردار شروع شد و کدوم شهردار افتتاحش کرد ؟ همه کارها همین جوریه .
به امید سربلندی ایران عزیزم
یا علی